ستاره ها را صدا نزن !

ستاره ها رو دیگه صدا نزن !

پایان

۲۷ خرداد ماه ۱۴۰۰ بود که موضوع پایان نامه را ثبت ایرانداک کردم و بالاخره ۱۷ اسفند ۱۴۰۰ دانشگاه تقبل زحمت کرد تایید کرد موضوع را، حالا درست بعد از یکسال هر پنج فصل را استاد راهنما تایید کرد و متن کامل را در سایت بارگزاری کردم. باورم نمی شود ۱۵۳ صفحه را با گوشی نوشتم ، باورم نمی شود تک تک نمودار ها و جدول ها را با دست کشیدم و دوستم وارد اکسل کرد باز فرستاد تا در گوشی منظم کنم کار را... باورم نمی شود تمام شده ! پایان هر چیزی، هر کاری یک‌جور حس عجیب و غریب
+ نوشته شده در يکشنبه 2 مرداد 1401ساعت 15:35 توسط ستاره |

من اینقدر خسته ام شما حرف بعدی ات هم نگفته صحیح است.

خرداد بطرز بی رحمانه ای انگار چند برابر شده، انگار هر روز را دو یا چند بار زندگی کرده ام ، با کوچکترین حرفی بهم می ریزم ، انگار پوستم آنقدر آسیب دیده که توان دور کردن کوچکترین صدمه را هم از دست داده است . نمی دانم شاید واکنش من زیاد افراطی بوده اگر زنی دیگر در موقعیت من بود بهتر عمل می کرد! حتی قصد ندارم به این آشفتگی فکر کنم ، گل پسر مریض شده و واقعا دارد تعداد بیمار شدن هایش دغدغه می شود برایم. تیرماه را تصور می کنم که هرگز از راه نرسید ، تیرماهی که حالا
+ نوشته شده در يکشنبه 2 مرداد 1401ساعت 15:35 توسط ستاره |

همیشه سکوت و نوشتن خوب نیست!

فرضیه پالایش/ تخلیه (Catharsis Hypothesis) ارسطو و سپس فروید‌، پالایش یا تخلیه هیجانی را برای درمان احساسات منفی توصیه می کردند. این دیدگاه در دوره پساعصر انقلاب صنعتی که تخلیه بخار را توسط دریچه اطمینان برای جلوگیری از انفجار لازم می دانستند، تقویت شد. فرضیه پالایش می گوید ابراز هیجان منفی مانند پرخاشگری نه‌ تنها احتمال آن را در فرد کاهش نمی دهد، بلکه در واقع چون فرد از این طریق نگرش منفی پیدا می کند، احتمال وقوع آن بیشتر هم می شود.‌
+ نوشته شده در يکشنبه 2 مرداد 1401ساعت 15:35 توسط ستاره |

مدام از فرزند اوری می گویند نه فرزند پروری

اولین فردی که کودک دلبسته وی میشود، مادر است. لالاییها، نگاهها و نوازشهای مادر در شخصیت کودک تاثیر گذار بوده و اعتماد، خوش بینی، استقلال و اراده را در وی رشد خواهد داد، به همین دلیل است کودکانی که در سنین ٨ تا ۳۶ ماهگی متارکه های طولانی و فقدان بلند مدت مادر را تجربه کرده اند و دچار دلبستگی ناایمن شده اند، روند رشد روانی- اجتماعی آنها با مشکلات زیادی (اضطراب، کمرویی، پرخاشگری) روبرو خواهد شد. غیبتهای کوتاه مدت مادر، جنبه رشدی مثبت دارند و غیبتهای بلندمدت،
+ نوشته شده در يکشنبه 2 مرداد 1401ساعت 15:35 توسط ستاره |

از یک جایی به بعد...

تصور کن یک شناگر که بارها رکورد زده بخواهد طول بزرگترین دریاچه ی جهان را شنا کند ، از یک جای به بعد دیگر نمی تواند جا بزند یا برگردد. می دانی چه می خواهم بگویم؟ ممکن است ماهیچه هایش خواب برود، اگر هنوز از ۱/۳ اول رد نشده باشد شاید ببیند توان ندارد و برگردد سمت ساحل و قید رکورد را بزند. اما اگر از نیمه رد شود چه؟ دیگر نه راه برگشتن داشته باشد و نه نه توان رسیدن! آن وقت تکلیف چه خواهد بود؟ یک وقت هایی مسیرمان را اشتباه می رویم ، وقتی می فهمیم نمی توانیم
+ نوشته شده در يکشنبه 2 مرداد 1401ساعت 15:35 توسط ستاره |

یکم واژه ی درهم

لبخند هایی از سر اجبار یک لحن بی احساس و تکراری هر روز تهدید فراموشی هر لحظه در انکار بیداری حق با تو بود هست، می دانی؟ دنیای من بی تو نمی میرد این زندگی تصمیم قلبت بود قطعا برایم سخت شیرین است! جبران این تصمیم آسان است من از تو بیزارم تو هم از من چیزی دوباره برنمی گردد در بهترین نقطه بمان، بی من بی من تمام روزهایت خوش دنیا به کام لحظه هایت خوش هر ثانیه غرق شراب عشق هر سال و بخت و روزگارت خوش.
+ نوشته شده در يکشنبه 2 مرداد 1401ساعت 15:35 توسط ستاره |

فلسفه‌ قبل از دفاع

در همین لحظه که من در حال نوشتنم، در گوشه‌ی دیگری از جهان، انسان‌های زیادی گرسنه‌اند. اگر «ژان پل سارتر» بود می‌گفت: من در برابر این گرسنگی مسئولم. البته من اعتراض می‌کردم: من نمی‌دانم آنجا چه خبر است و برای تغییر وضع اسفبار موجود، کار چندانی از دستم برنمی‌آید. ولی سارتر می‌گفت این منم که انتخاب کرده‌ام بی‌خبر بمانم و به جای آنکه خود را درگیر این وضع اسفبار کنم، در این لحظه‌ی خاص فقط بنویسم. می‌توانستم فراخوانی بدهم و اعانه جمع کنم یا از طریق ارتباطاتی که
+ نوشته شده در يکشنبه 2 مرداد 1401ساعت 15:35 توسط ستاره |

از هذیان های بعد دفاع

حالا که دفاع کردم و تمام شد و باید رفرنس دهی ها را مطابق APA مرتب کنم و بفرستم تا استاد داور تایید کند و تمام شود ، حالا که دیگر همه چیز تمام شده و کلی تبریک از همکلاسی هایم داشته ام که اولین نفر از این ورودی دفاع کرده ام نمی دانم چرا هیچ حس خاصی ندارم! چرا عجله داشتم ترم چهارم دفاع کنم؟ یادم نمی آید!!!!! درست یک هفته ی قبل همین حوالی بود زمان دفاعم ، حالا که کلی لباس را ریخته ام لباسشویی بشوید و منتظرم شوید پلو آماده شود اما نه خوشحالم و نه ناراحت ، فقط
+ نوشته شده در يکشنبه 2 مرداد 1401ساعت 15:35 توسط ستاره |

عید امامت

There is no guardian that is more protective than silence. هیچ حفاظتی بهتر از حفاظت سکوت وجود ندارد امام علی علیه السلام به بهانه ی غدیر کمی از نامه ی امام علی علیه السلام را خطاب به مالک اشتر بخوانیم؛ با مردم باش، که در روز حساب که خدا را دیدار می کنی، عذرت پذیرفته آید که گروه ناتوانان و بینوایان به عدالت تو نیازمندتر از دیگران اند و چنان باش که برای یک یک آنان در پیشگاه خداوندی، در ادای حق ایشان، عذری توانی داشت.
+ نوشته شده در يکشنبه 2 مرداد 1401ساعت 15:35 توسط ستاره |

فیلم سینمایی کودک!

یک سینما بردن بچه تازه در روز سه شنبه و با بلیط نیم بها حدودا ۶۰ هزار تومان تمام می شود تازه این فقط پول بلیط دو نفر است نه یک تفریح واقعی خانوادگی با اعضای سه یا چهار نفره و کرایه راه برای مقصدی نزدیک که برگشت را پیاده برگردی. جدای از هزینه های بالا باید بی محتوایی فیلم های کودکانه را هم ضمیمه ی بحث کنم ، فیلمی که چهار جایزه برده بود اصلا چیزی که توقع داشتم نبود حتی نصف نصف آن هم نبود! ببین داستان فردی به اسم سیلوز که شخصیت اصلی بازی های کامپیوتری بود و
+ نوشته شده در يکشنبه 2 مرداد 1401ساعت 15:35 توسط ستاره |

صفحه قبل 1 2 صفحه بعد